عوامل بسیاری از قبیل شرایط سیاسی،اجتماعی و فرهنگی محیط ما،خصوصیت زبان من،برداشت من، وضع شخصی من،موجب آن شده است که بر خلاف گروهیکه تحقیق میکنندو میفهمند و بی غرض و مرض اند و قضاوت میکنند ، در تلقی دقیق و درست افکارمن  کج اندیشیها،تحریف ها،سو تعبیرها،شاعبه ها،سمپاشیها،اتهامهاو حتی نقل قولهای جعلی بسیاری رواج یابد و اینست که اصول کلی مکتب فکری ام را شعاروار برایت ترسیم میکنم تا چهارچوب اصلی عقایدم لا اقل در نظر تو مشخص باشد و شاید به کارت بیاید .

1.در برابر استعمار و امپریالیسم سرخ و سیاه ،تکیه گاهم ملیت است .

2.در برابر سلطه ی فرهنگی غرب ،تکیه گاهم تاریخ و فرهنگ خودم .

3.در برابر ایدعولوژیهای مارکسیسم ،اگزیستانسیالیسم ،نیهلیسم،ماتریالیسم ،ایده آلیسم ، تصوف شرقی،  عرفان هندی، زهد اخلاقی مسیحی، امانیسم مادی غربی و همه ی موجها یا جریانهای ایدعولوژیک گذشته و حال :اسلام

4.از میان همه ی فرقه ها و تلقیهای مختلف اسلامی ،تشیع  و از اقسام آن:    تشیع علوی

5:با کاپیتالیسم که ملیت را تجزیه میکندو رشد آزاد انسان و اندیشه و احساس و هنر و خلاقیت انسان را میکشدو به جمود میکشاند،با مارکسیسم که تعمیم بورژوازی از یک طبقه به تمام اندام جامعه است ، و نیز با اگزیستانسیالیسم ماتریالیستی سارترگونه که در نهایت انسان را به پوچی و جهان را به عبث میکشاند و با  ایدآلیسم که واقعیت حاکم را انکار میکندو اندیشه را در لغزشگاه آزادو بی پایان خیال رها میسازد و به بینش رایج مذهبی که همه ی ارزشها و آرمانها و رابطه ها و مسعولیتها و ناهنجاریهای این جهان را به جهانی دیگر منتقل و موکول میکندو انسانها را به نوعی فردگرایی،و تلاش و توسل و چاره جویی برای فرار و نجات و رستگاری و کسب ثواب و پاداش وپریدن در بهشت ،به تنهایی میخواند و با تصوف که غرق شدن در دریای مواج و مه گرفته و بیکرانه و بی جهت و بی سرانجام خیالات سودایی و احساسات مالیخولیایی بیمارگونه است...مخالفم.

(خلاصه ای از صفحات96و97 کتاب با مخاطب های آشنا-نویسنده: علی شریعتی-انتشارات حسینیه ارشاد-چاپ آذرماه 1356).