گلواژه هایی ازسخنان علی شریعتی و مصطفی چمران
گلواژه هایی ازسخنان علی شریعتی و مصطفی چمران
خدا به انسان دوچشم داده، دوگوش داده ویک زبان
آیا این بدان معنی نیست که می خواهد بگوید که:
درهرکس دشمن یا دوست،هم عیبش را ببین و هم هنرش را،وقتی سخن دیگری را می شنوی هم حقش را بشنو و هم باطلش را،اما وقتی خود سخن می گویی تنها حق بگو(علی شریعتی)
در دنیا آدم هایی هستند که به ظاهر زنده اند،نفس می کشند،راه می روند،حرف می زنند،زندگی می کنند اما در حقیقت اسیر دنیا، برده ئ زندگی وذلیل حوادث هستند.اینان برای آنکه نمیرند،آنقدر خود را کوچک می کنند که گویا مرده انداما انسانهای آزاده ممکن است کوتاه زدگی کنند ولی تا آنجا که زنده هستند براستی زندگی می کنندوبا اختیار خود نفس می کشند،محکوم اراده ئ دیگری نیستندو دیگران تسلیم اوهستند.(مصطفی چمران )
تهمت دروغ وشایعه را دشمن سفارش می دهد،منافق می سازد،عوام فریب پخش می کند و عامی می پذیرد.(علی شریعتی)
وقتی نماز می خوانی،مقابل ارشد ترین ذات ایستاده ای پس باید خبردار بایستی و سینه ات صاف باشد.(مصطفی چمران)
گاه دوست داشتن با دوست داشتن ناسازگار می افتد!
و در جهان چه رنجی جانکاه تر از این. ( علی شریعتی)
دنیا میدان بزرگ آزمایش است که هدف آن
جز عشق چیزی نیست.(مصطفی چمران)
چه خوشبختی بزرگیست بدبختی های کوچک.(علی شریعتی)
از آنجا که جسارت آغاز مادر همه ئ افتخارات بشر است.پس :